معرفی بهترین رمان عاشقانه ایران | دانلود رمان جدید استیصال

۷ بازديد

 رمان استیصال
نویسنده: نسترن اکبریان
ژانر: عاشقانه، اجتماعی


بخشی از رمان

نفسم از ترس تند شده بود و انگار کیان همچنان در بهت بود. با قرار گرفتن دستش دور کمرم انگار که برق به سرم وصل کرده باشند؛ با چشمان درشت شده از ترس به او خیره شدم.
نی نی سایت استیصال

خانه تاریک بود اما برق چشمان کیان در آن فاصله نزدیک چند سانتی را مگر می‌شد ندید؟  خواستم تکان بخورم اما انگار که قفل شده بودم و حتی پلک زدن هم برایم سخت بود. اتش دستانش داشت از حرم تنم عبور و قلبم را وادار به تپش میکرد.

 آب دهانم را به سختی فرو دادم و سعی کردم کلمات را استرس‌وار کنار هم بچینم:

- چیز... موش... اومد، افتادم، ترسیدم از بین پام...

نگاه خیره‌اش در آن فاصله نزدیک مگر می‌گذاشت تمرکزی برای حرف زدن داشت باشم؟ حسابی کلمات را گم کرده بودم و لب کش آمده از خنده‌اش، باعث شد نگاهم رنگ خجالت به خود بگیرد. انگار که سختی وضعیت برای من به کام او خوش آمده بود که با خنده و کنایه لب زد:

  • نسبت به قبلا سنگین‌تر شدی!

خوب می‌دانست چگونه خجالتم را بیدار کند. نیامده ضربه فنی‌ام کرده بود و در دل با خود می‌گفتم قبل از آمدن و کشیدن آن  نقشه ها از یاد برده بودم که کیان چگونه آدمی بود.

به تندی خواستم دست و پایم را جمع کنم و از روی او بلند شوم که فشار دستش روی پهلویم باعث شد حتی یک سانت هم تکان نخورم. این‌بار من در چشمانش تند شدم و گفتم:

  • ولم کن! میخوام بلند شم.